قصه پرغصه
عملیات کربلای 4 زمانی آشکار شد که آن
غواصها با دستهای بسته به شهر و دریارشان بازگشتند. مردان آبی آبهای ایثار، مردان از جان گذشته عملیات کربلای 4 و آن قسمت قصه پرماجرا غواصانی با دستهای بسته، روح ایثار را هنوز زنده نگه داشته است.
اما یک مرد و یک غواص از آن عملیات جا ماند تا
روایتگر غواصان
جامانده باشد. کم نبودند مردانی که رفتند و نیامدند، کم نبودند مردانی که کم سن و سال بودند اما میدانستند چه میکنند. کم نبودند مردانی که میدانستند بروند دیگر نمیآیند اما رفتند.
سجادی به ایسنا میگوید: من در سال 1362 زمانی که برای نخستین بار برای رفتن به جبهه اقدام کردم 15 سالم بود و تاریخ تولدم را تغییر دادم تا دو سال بزرگتر نشان بدهم. با این حال مرا به عنوان نیروی رزمی نپذیرفتند و در ابتدا از طریق کمک آشپز به جبهه اعزام شدم اما بلافاصله تغییر موضع دادم و به عنوان نیروی رزمنده در جنگ شرکت کردم.
شرایط حاکم بر جامعه به عنوان کشوری که در حال جنگ بود و نیاز به رزمنده داشت و احساس مسئولیتی که بر دوش همه مردم بود و از طرفی فرمان امام (ره) که همه مردم عاشقانه دوستش داشتند و از فرمان ایشان بیچو قطعه عطر سیب-اثر محمد پور استرآبادی...
ادامه مطلبما را در سایت قطعه عطر سیب-اثر محمد پور استرآبادی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : easheghanehvelayat9 بازدید : 107 تاريخ : چهارشنبه 7 ارديبهشت 1401 ساعت: 7:31